شرایط موجود جامعه در زمینه انتقال دانش
نقاط قوت :Strength
1- تخصص و ظرفیت علمی و تجربی در دانشگاه .
2- محیط دانشگاه به عنوان بستری از ایده های نوآورانه .
3- فراوانی افراد داوطلب در میان دانشجویان و اساتید متعهد دانشگاه نسبت به انجام فعالیتهای عام المنفعه .
4- تمایل سیستم سلامت و دانشگاه ها برای تعامل با جامعه.
5- وجود تجربیات موفق گذشته ازتعامل بین دانشگاه،جامعه و صنعت به عنوان الگو برای تعاملات آینده .
نقاط ضعفweakness :
1- نبود ساختارها و محیطهای واسط و پشتیبان جهت ایجاد لینک بین دانشگاه، جامعه، صنعت و افراد تاثیرگزار.
2- نبود ساختار نظامند در دانشگاه ها برای جذب و جلب مشارکت پژوهشگران متعهد در قبال جامعه و حمایت از فعالیت آنها.
3- نبود سیستم اندازه گیری تاثیرات پژوهشهای انجام شده در سطح جامعه برای اصلاح و ارتقای برنامه ها .
4- نبود مدلهای جامع برای استفاده کاربردی پرسنل سیستم سلامت (هیئت علمی، پزشکان، دانشجویان،کارشناسان و کاردانان مراکز بهداشتی و درمانی و ...) در انتقال دانش سلامتی به جامعه.
5- مستند سازی ضعیف نتایج و تاثیرات کاربردی پژوهشها و ارایه مناسب آنها به گروه های هدف مربوطه.
6- وجود تعاریف و برداشتهای مختلف و وسیع و گاها متفاوت از واژه انتقال دانش.
7- نبود لینکهای مشخص و سازمان یافته با گروه های هدف مختلف جهت تعامل.
8- وجود سیستم های ارزشیابی و ارزش گزاری پژوهشی متفاوت در دانشگاه ها و عدم لحاظ شاخصه های انتقال دانش در پژوهشها.
9- نبود حمایت از طرحها و پژوهشهای انتقال دانش در سطح دانشگاه ها
فرصت هاopportunities:
1- وجود پتانسیلهای بالقوه در دانشگاه ها به منظور راه اندازی، ارتقاء و غنی سازی شبکه همکاری انتقال دانش.
2- احساس نیاز به حفظ ارزش ها و اشتیاق خوب پژوهشگران در طرح های موجود .
3- بهبود شرایط خدمات اجتماعی با توجه به افزایش و ارتقاء تعاملات شبکه های اجتماعی در عصر حاضر.
4- تغییر تدریجی در رویکرد جوامع از ارایه خدمات سرویس گرا به اریه خدمات پژوهش مدار.
5- ظرفیت و توانمندی گروه های مختلف اجتماعی در قالب سرمایه های عظیم اجتماعی.
6- پذیریش اصول و رویکرد کار تیمی در بسیاری از ارگانها و سازمانها به دلیل افزایش بازده و کارایی برنامه ها.
7- افزایش قابلیت همکاری های موثر با سازمان های مردم نهاد
تهدیدهاthreats :
1- عدم وجود خط مشی روشن و مشخص در حمایت از برنامه های انتقال دانش در سطح دانشگاه، جامعه و صنعت.
2- بی میلی اعضای هیات علمی به شرکت در برنامه های انتقال دانش .
3- عدم تعهد و پشتیبانی توسط بعضی از گروه های صنعتی از برنامه های تعاملی با دانشگاه و جامعه.